در دوران قاجار فقط کودکان ثروتمند اجازة تحصیل داشتند. ابوالقاسم قائممقام فراهانی که سیاستمداری دلسوز بود برای فرزندانش معلمی گرفته بود که هر روز به آنها درس میداد. در این میان نوجوانی که فرزند سرآشپز قائممقام بود و به او ابوالقاسم میگفتند وظیفه داشت هر ظهر ناهار فرزندان قائممقام و معلمشان را ببرد. او در بسیاری از روزها پشت در اتاق درس میماند و درسهای معلم را به ذهن میسپرد و هر روز به درس و دانش علاقمندتر میشد. روزی قائممقام برای اطلاع از وضع درسی فرزندانش از آنها سوالاتی پرسید و آنها نتوانستند جوابی بدهند، اما ابوالقاسم به سوالات پاسخ داد. قائممقام چند سکه به عنوان جایزه به او پرداخت، اما او با تضرع از قائممقام درخواست کرد که در کلاس درس بنشیند. داستان مذکور در دورة کودکی
امیرکبیر صدراعظم باکفایت ایران در عصر ناصرالدین شاه اتفاق افتاده و نشانگر نبوغ و شایستگی و درک بالا و روح بلند این انسان بزرگ است. این داستان به همراه شرح اجمالی زندگانی امیرکبیر در
کتاب حاضر به چاپ رسیده است. کتابخانه عمومی پیامبر اعظم(ص)...
ما را در سایت کتابخانه عمومی پیامبر اعظم(ص) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : payambarlibrarya بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:19